 |
رتبه کلی: 433
|
|
درباره من شاید روزی ،
دوباره برگردی .
اما "من"
... مریم ...
دیگر تکرار نمیشوم ....!
|
قدم زدن با زندگی
- انجمن ادبی
داری بی رنگ می شوی..
دیگر دست دلم به ذهنم قد نمی دهد
که تکرار کند جمله همیشگی ،
دوستت ...
می بینی !
واژگانی که روزها در گوشه قلبم،
برای نمایان شدن بی قراری می کرد
دیگر انزاویش را دوست دارد...
فهمید که لیاقتش را نداری،
می داند که ارزشش بالاتر از خواستن توست.
پنجره دلتنگی را ... تاریخ درج: ۹۰/۰۹/۲۵ - ۰۱:۳۹
( 25 نظر , 1054
بازدید )
سفرت به سلامت مسافرم
- انجمن ادبی
چو برگی خشک و لرزان ،
اسیر دست باد ،
بر بالاترین شاخه ی درخت انتظار،
دوردست ها را می نگرم...
خیال افتادن ندارم ...
هنوز امید دارم..!
اسیر چهره ای زرد و تنی رنجور،
دست باد را پس می زنم...
چشم به راهی مانده ام ...
که می دانم تواز آن ،
خواهی گذشت..
دیده بر راهی دوخته ام... تاریخ درج: ۹۰/۰۹/۰۳ - ۲۰:۵۳
( 40 نظر , 2852
بازدید )
من همانم
- انجمن شعر
من همان فردای ناآمده تاریک در پیشم
... تاریخ درج: ۹۰/۰۸/۲۷ - ۱۱:۲۶
( 26 نظر , 1257
بازدید )
کاش هایم بغض دارد
- انجمن ادبی
پشت پنجره مه گرفته ی شب نشسته ام ...
تاریکی شب را در سیاهی سرنوشت خود قاب گرفته ام...
ماههاست آرزو میکردم باران می آمد به مهمانی غم ها..!
می زدود از شیشه قلبم گرد و خاک نفرت ها ..!
بغض ابر شکست ...
طوفان احساس باریدن گرفت ...
غبار سنگها را شست...
اما دل من ، زنگارگرفته حسی است
... تاریخ درج: ۹۰/۰۸/۲۲ - ۱۷:۵۳
( 32 نظر , 1072
بازدید )
خود واقعیات را نشان بده
- انجمن بهداشت روان
داستانی که میتواند زندگی را متحول کند:
روزي در حالي که مشغول پيادهروي در جنگلهاي نزديک خانهمان در کيپکُد بودم، مردي را ملاقات کردم که تنها با يک جمله درسي به من آموخت که هيچوقت از يادم نميرود... تاریخ درج: ۹۰/۰۸/۰۶ - ۱۳:۵۸
( 19 نظر , 992
بازدید )
غرور
- انجمن ادبی
در این عصر جمعه ی دلگیر،
به این می اندیشم که
کدامیک بیشتر اسیر غروربودیم؟
من یا تو؟
من که ساعت ها،
روزها و ماهها
در اندیشه محبتی بودم
که پشت کوه غرور کم رنگ میشد،
عاقبت برسرنوشت ما دست یافت،
رابطه ها غروب کرد ..!
یا تو که ،
گرفتار غرور... تاریخ درج: ۹۰/۰۷/۲۹ - ۱۶:۴۰
( 26 نظر , 933
بازدید )
وای از این شهر تو
- انجمن شعر
در این شهر ...
بی تو، آسمان دلم ابری است .
دالان نگاهم لبریز سیاهی ست .
احساسم زخمی رعد و برقی ست ،
که حکایت انزوایش تاابد تکراریست ...
اشکهایم درد می زاید .
دردهایم بغض دارد .
بغضم سکوت می بارد .
سکوتم واژه واژه صبر می کارد
ساده تر از صرف فعل... تاریخ درج: ۹۰/۰۷/۲۵ - ۰۰:۴۵
( 25 نظر , 1093
بازدید )
مهمانی خزان
- انجمن ادبی
باد، خرامان ،
دست بر کمر جنگل پیر کشید
برگ درآغوشش جای گرفت،
ترانه ی باران پخش شد،
رنگ در رنگ،
پایکوبی در اوج ،
آسمان ، شال سرخی بر سرکرد!
دلم ،
نفسی عمیق ، &n... تاریخ درج: ۹۰/۰۷/۱۴ - ۰۰:۱۶
( 33 نظر , 1503
بازدید )
دنیای من
- انجمن ادبی
با من بگو
دنیای ما را چه شد؟
دنیای ما به کدامین فردای ناآمده جان باخت؟!
دنیای من، به بزرگی لبخند کودکی هایم بود .
دنیای من، به قشنگی چشمهای شیشه ای عروسکم بود.
دنیای من راه به بیراه نداشت.
غم در آن خانه نداشت...
مرز نداشت ...
رنگ نداشت...
اشک نداشت ...
کوه هایش می... تاریخ درج: ۹۰/۰۶/۳۰ - ۱۹:۵۴
( 26 نظر , 1438
بازدید )
هیچ تکه سیبی مزه پرتقال نخواهد داد
- انجمن بهداشت روان
دختربچه کوچکی سیبی را به چهار قسمت برید و یک قسمت آن را در دهان خود گذاشت و جوید. بعد با تعجب از مادرش پرسید چرا این سیب مزه پرتقال نمیدهد؟ بعد تکهای دیگر برداشت و مقابل خود گرفت و صد بار با صدای بلند گفت: "تو یک پرتقال هستی؟"
اما باز... تاریخ درج: ۹۰/۰۶/۱۹ - ۲۳:۴۰
( 25 نظر , 1125
بازدید )
|
|
|
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
|